عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و تحلیل interfere

interfere

فعل

US تلفظ صوتی/ˌɪntɚˈfiɚ/

interferes; interfered; interfering

معنی interfere

(فعل) دخالت کردن در چیزی یا جایی که مطلوب طرف مقابل نیست (دو مثال اول) - interfere with متوقف کردن یا کند کردن چیزی، مشکل ایجاد کردن در چیزی (مثال سوم) - interfere with (someone) کودکی را اذیت کردن و لمس جنسی او

Interfering in other people's relationships is always a mistake.

دخالت کردن در روابط مردم همواره یک اشتباه است.

She had no right to interfere in her son's marriage.

او حق نداشت در زندگی زناشویی پسرش دخالت کند.

Anxiety can interfere with children’s physical development.

اضطراب می تواند در رشد فیزیکی بچه ها اختلال ایجاد کند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها