برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با entry + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با entry
(اسم) عمل ورود به جایی یا ورود یا عضویت در گروهی (دو مثال اول) – حق ورود یا عضویت (مثال سوم) – ورودی (در، دروازه و ... – مثال آخر)
Her friends were surprised by her entry into politics.
دوستان او از ورودش به سیاست تعجب کردند.
There was no sign of a forced entry.
هیچ نشانه ای از ورود زورکی وجود نداشت.
Entry to the museum is free.
ورود به این موزه رایگان است.
I'll wait for you at the entry to the park.
من در ورودی پارک منتظر شما خواهم بود.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) عمل ثبت یا وارد کردن یک یادداشت یا مطلب جدید در یک کتاب یا لیست یا وارد کردن اطلاعات در کامپیوتر و ... (دو مثال اول) – چیزی ی کاری که مجوز ورود به یک رقابت است (مثال سوم) – تعداد افرادی که مجوز ورود به یک رقابت را کسب کرده اند
a diary entry
یک یادداشت در دفتر خاطرات
They've updated a lot of the entries in the most recent edition of the encyclopedia.
آن ها مطالب جدید زیادی در آخرین نسخه این دایره المعارف آورده اند.
the winning entries
کسانی که مجوز ورود به یک رقابت را کسب کرده اند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: