برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با vet
ترجمه و جمله با vet
(اسم) دامپزشک (veterinarian - مثال اول) – کهنه سرباز یا جانباز (veteran – مثال دوم)
I have to take my cat to the vet.
من باید گربه ام را پیش یک دامپزشک ببرم.
a World War II vet
یک کهنه سرباز جنگ جهانی دوم
vet
فعل
vets; vetted; vetting
(فعل) گزینش کردن کسی به این معنی که در گذشته و روابط او تحقیق کنند و ببینند که به درد شغل خاصی می خورد یا نه (مثال اول) – صلاحیت کسی را مورد بررسی قرار دادن (مثال دوم)
They vetted him thoroughly before offering him the job.
آنها قبل از اینکه آن شغل را به او پیشنهاد کنند، به صورت کامل از او تحقیق کردند.
The bank carefully vets everyone who applies for an account.
این بانک صلاحیت هر کسی که بخواهد حساب باز کند را به دقت مورد بررسی قرار میدهد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: