برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با unload + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با unload
(فعل) تخلیه کردن یا بارگیری کردن یک کشتی یا خودرو و غیره (مثال اول) – مشکلات یا مسائل خود را به کسی گفتن (مثال دوم) – عصبانیت و خشم خود را سر کسی خالی کردن (مثال سوم)
This isn't a suitable place to unload the car.
اینجا مکان مناسبی برای تخلیه بار این خودرو نیست.
I really need to unload.
من واقعاً نیاز به درد و دل کردن دارم.
She's just unloading her anger on us.
او فقط دارد عصبانیتش را روی ما خالی می کند.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) چیزی را از وسیله ای جدا کردن (مثال اول) – شلیک کردن – از دست چیزی یا کسی خلاص شدن
unload a gun
تفنگی را خالی از گلوله کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: