برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با tap + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با tap
(فعل) آرام و معمولا چند بار به چیزی ضربه زدن (دو مثال اول) – لمس کردن صفحه نمایش موبایل یا تلویزیون هوشمند و غیره برای انجام دستوری (مثال سوم) – استفاده کردن یا بکار گرفتن چیزی مثل پول یا دانش و غیره (دو مثال آخر)
Someone tapped at the door.
یک نفر در زد.
He tapped ash from his cigarette.
او خاکستر سیگارش را با ضربه زدن از روی سیگار انداخت.
Tap the icon to open the app.
روی این آیکن ضربه بزن تا نرم افزار باز شود.
The company is tapping shareholders for $15 million.
این شرکت دارد از 15 میلیون دلار مربوط به سهامدارانش بهره می برد. (tap someone for something از کسی پول گرفتن)
The story taps into powerful emotions.
این داستان احساسات قدرتمندی می طلبد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) شنود کردن تلفن (مثال اول) – آبگیری یا شیره گیری از چیزی مانند یک بشکه یا یک درخت و غیره با ایجاد سوراخ در بدنه آن (مثال دوم) - tap in/into وارد کردن اطلاعات درون یک کامپیوتر (مثال سوم) - tap out الف: همراهی کردن یک ریتم با ضربه زدن روی یک سطح ب: تایپ کردن با کیبورد یا گوشی و... (مثال چهارم)
tap
اسم
taps
(اسم) ضربه آرام (مثال اول) – شیر آب یا شیر خروجی چیزی مثل بشکه (مثال دوم) – دستگاه شنود (مثال سوم) - on tap الف: سرو شده از داخل یک بشکه ب: در دسترس ج: برنامه ریزی شده (مثال چهارم) – نوعی رقص با کفش مخصوص صدا دار (tap dance)
A tap on the door interrupted him.
ضربه ای به در، حواس او را پرت کرد.
He turned the tap on and filled up the kettle.
او شیر آب را باز کرد و کتری را پر کرد.
There was a tap on his phone.
روی گوشی او شنود کار گذاشته شده بود.
What's on tap for the weekend?
آخر هفته چه خبر است؟
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: