برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با shove
ترجمه و جمله با shove
(فعل) هل دادن با فشار به وسیله دست و شانه خود (مثال اول) - با عجله یا سهل انگاری چیزی را در جایی قرار دادن (مثال دوم و سوم) - shove it با بی ادبی به کسی بگویید که چیزی را نمی خواهید - shove off گم شو (مثال چهارم) - shove up/over برای نشستن و حضور کسی جا باز کردن
He shoved her towards the car.
او آن دختر را به سمت خودرو هل داد.
Shove your suitcase under the bed.
چمدان خود را زیر تخت خواب فرو کنید.
He shoved the keys into his pocket.
او کلیدهای خود را با عجله در جیبش گذاشت.
Shove off and leave me alone!
گم شو و مرا تنها بگذار!
shove
اسم
shoves
(اسم) هل محکم (مثال اول) - when/if push comes to shove وقتی اوضاع دشوار می شود (مثال دوم)
Would you help me give the sofa a shove?
ممکن است به من کمک کنی و یک هل به این مبل بدهی؟
If push came to shove, they wouldn't be behind you.
وقتی اوضاع پیچیده تر شود، آنها پشت تو نخواهند بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: