
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با scent - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل scent
معنی scent
(اسم) بوی خوش (جمله اول) – رد یا بویی که انسان یا حیوانی دارد و مثلا سگ قادر به شناسایی آن است (trail - جمله دوم) - throw/put somebody off the scent اطلاعات نادرستی را به منظور رد گم کنی به کسی دادن (جمله سوم) – be on the scent of something در شُرُف دستیابی به چیزی (جمله چهارم)
The flower has a wonderful scent.
این گل بوی بسیار خوشی دارد.
The dogs must have lost his scent.
سگها حتما رد او را گم کرده اند.
Why should I try to throw you off the scent?
چرا من باید اطلاعات نادرستی به شما بدهم؟
Scientists are on the scent of a cure.
دانشمندان در شُرُف یافتن راهی برای درمان هستند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) احساس یا رد یا نشانی از چیزی (کاربرد اصطلاحی دارد - جمله اول) – عطر (perfume)
The scent of victory was in the air.
حس پیروزی در محیط وجود داشت. (نشانههای پیروزی آشکار بود.)
a bottle of scent
یک بطری عطر
scent
فعل
scents; scented; scenting
معنی scent در حالت فعل
(فعل) حس کردن، آگاه شدن (دو جمله اول) – عطر زدن، بوی خاصی به چیزی دادن (جمله سوم)
The dog scented a cat.
سگ متوجه ی گربهای شد.
We scented danger and decided to leave.
ما خطر را حس کردیم و تصمیم به ترک آنجا گرفتیم.
The air was scented by the flowers.
محیط توسط گل ها عطر آگین شده بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: