
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با curse - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل curse
(اسم) فحش، نفرین (مثال اول) – نقمت یا مایع عذاب، بدی (مثال دوم)
The family thought that they were under a curse.
خانواده گمان میکردند که نفرین شده اند.
Noise is a curse of city life nowadays.
امروزه سر و صدا یکی از بدی های زندگی شهری است.
curse
فعل
curses; cursed; cursing
(فعل) فحش دادن (مثال اول) – لعنت کردن (مثال دوم) - curse out فحش کش کردن کسی (مثال سوم)
Please don't curse in front of the children.
لطفاً جلوی بچه ها فحش ندهید.
I curse the day I met you!
بر آن روزی که تو را دیدم لعنت میفرستم!
The coach cursed me out.
مربی مرا فحش کش کرد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: