برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با border
ترجمه و جمله با border
(اسم) مرز بین دو کشور یا منطقه – هاشور یا خط یا یک طراحی به دور چیزی (مثال دوم) – چپر دور یک باغ که با گل یا همچین چیزی ایجاد شده باشد (مثال سوم)
border
فعل
borders; bordered; bordering
(فعل) هم مرز بودن (مثال اول) – تشکیل مرز دادن، احاطه کردن (مثال دوم) - border on الف: هم مرز بودن ب: شبیه چیزی بودن یا شدن، نزدیک بودن به چیزی (مثال سوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: