عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با border

border

اسم

US /ˈboɚdɚ/

borders

(اسم) مرز بین دو کشور یا منطقه – هاشور یا خط یا یک طراحی به دور چیزی (مثال دوم) – چپر دور یک باغ که با گل یا همچین چیزی ایجاد شده باشد (مثال سوم)

the border of Boston

مرز بستون

a picture with a decorative border

یک تصویر با یک هاشور دکوری

border plants

گیاهان مرز

border

فعل

borders; bordered; bordering

(فعل) هم مرز بودن (مثال اول) – تشکیل مرز دادن، احاطه کردن (مثال دوم) - border on الف: هم مرز بودن ب: شبیه چیزی بودن یا شدن، نزدیک بودن به چیزی (مثال سوم)

Iran borders Iraq and Afghanistan.

ایران با عراق و افغانستان هم مرز است.

Two rivers border the village.

دو رودخانه، روستا را احاطه کرده اند.

That plan borders on insanity.

آن طرح شبیه به دیوانگی است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها