معنی border به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) مرز بین دو کشور یا منطقه – هاشور یا خط یا یک طراحی به دور چیزی (مثال دوم) – چپر دور یک باغ که با گل یا همچین چیزی ایجاد شده باشد (مثال سوم)
border
فعل
borders; bordered; bordering
(فعل) هم مرز بودن (مثال اول) – تشکیل مرز دادن، احاطه کردن (مثال دوم) - border on الف: هم مرز بودن ب: شبیه چیزی بودن یا شدن، نزدیک بودن به چیزی (مثال سوم)