معنی bitterly به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسیbitterly
قید
(قید) با تلخی – خیلی، شدید (دو مثال آخر)
She complained bitterly about his exam grades.
او با تلخی از نتایج امتحانات خود گله کرد.
I was bitterly disappointed.
من به شدت ناامید شدم.
bitterly cold
خیلی سرد