
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با upright - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل upright
(صفت، قید) عمودی یا راست (درباره چیزی که ایستاده یا در موقعیت عمودی قرار دارد – سه جمله اول) - درستکار یا شریف (جمله سوم)
an upright post
یک تیرچه عمودی
an upright vacuum cleaner
جاروبرقی ایستاده (عصایی)
He sat bolt upright in bed when I entered the room.
وقتی وارد اتاق شدم، او ناگهان توی تخت صاف و عمودی نشست. (Bolt upright حس غافلگیری یا واکنش ناگهانی ناشی از شوکه شدن یا ترسیدن را معنی میدهد)
He was a good honest upright man.
او انسان صادق و شریفی بود.
upright
اسم
uprights
(اسم) ستون یا پایه عمودی (جمله اول) – تیرک دروازه
The uprights of the fence were made of steel.
ستونهای عمودی حصار از فولاد ساخته شده بودند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: