برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با slim
ترجمه و جمله با slim
(صفت) باریک و لاغر به شکل جذاب (slender - سه مثال اول) – کوچک در اندازه یا مقدار (مثال آخر)
I was a lot slimmer in those days.
آن روزها من خیلی لاغر تر بودم.
a slim young woman
یک زن جوان لاغر
The Real Slim Shady
سایه لاغر واقعی (یکی از آهنگ های امینم)
a slim chance
شانس اندک
slim
فعل
slims; slimmed; slimming
(فعل) وزن کم کردن، لاغر کردن (diet - مثال اول) - slim down الف: وزن کم کردن، لاغر کردن ب: کم کردن (reduce – مثال دوم)
You can still eat breakfast when you are slimming.
وقتی دارید لاغر میکنید، هنوز هم می توانید صبحانه بخورید.
It is not our intention to slim down the workforce.
هدف ما کاهش نیروی کار نیست.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: