
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با roast - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل roast
(فعل) غذایی مانند گوشت را بدون روغن و درون فر و مانند آن یا روی آتش پختن، کباب کردن، سرخ کردن (سرخ کردن با روغن را fry می گویند – مثال اول) – خیلی گرم بودن (مثال دوم) – کسی یا چیزی را به باد انتقاد گرفتن (مثال سوم)
to roast a chicken
کباب کردن یک مرغ
We were roasting in the hot sun.
ما داشتیم در آن آفتاب سوزان کباب میشدیم.
She was roasted by the critics.
او توسط منتقدین سرخ شد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: