koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با knuckle

knuckle

اسم

US /ˈnʌkəl/

knuckles

(اسم) بند انگشت – قوزک پای گوسفند یا گاو و غیره - rap somebody on/over the knuckles الف: تنبیه کردن یا سرزنش کردن کسی به صورت جزئی ب: بچه ای را با زدن روی پشت دست او تنبیه کردن

He rapped her knuckles at the door.

او با بند انگشت های دست خود به در ضربه ضد.

a cow knuckle

قوزک پای یک گاو

knuckle

فعل

knuckles; knuckled; knuckling

(فعل) knuckle down سخت کار کردن - knuckle under تسلیم شدن و دیگر مبارزه نکردن (مثال دوم)

The only thing to do was to knuckle down.

تنها کاری که باید میکردیم، سخت کار کردن بود.

It is arguable whether the rebels will knuckle under.

این قابل بحث است که آیا شورشیان تسلیم میشوند یا خیر.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها