
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
فقط تا 31 خرداد امکان خرید با 40% تخفیف وجود دارد
معنی و مثال با ditch - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل ditch
(اسم) آبراه یا هر نوع کانالی که در کنار جاده ها یا در مزارع و غیره برای حرکت یا هدایت آب ایجاد میشود
The car left the road and ended up in a ditch.
ماشین از جاده خارج شد و به داخل جوی افتاد.
irrigation ditches
کانال های آبیاری (مثلا در شالیزارها)
ditch
فعل
ditches; ditched; ditching
(فعل) چیزی را دور انداختن، کسی را پس زدن (دو مثال اول) – هواپیما را به صورت اضطراری درون آب فرود آوردن (مثال آخر) – مدرسه یا جایی نرفتن و پیچاندن آن
He ditched his girlfriend.
او دوست دخترش را پیچاند.
They ditched the car in a vacant lot.
آنها ماشین را در یک زمین خالی از سکنه رها کردند.
Engine trouble forced the pilot to ditch.
مشکل در موتور خلبان را مجبور به فرود روی آب کرد.
فقط تا 31 خرداد امکان خرید با 40% تخفیف وجود دارد
ارسال پستی کلیه آموزشهای برق، دوربین مداربسته، دربازکن تصویری و صوتی و نور مخفی به صورت یکجا با تخفیف ویژه. برای اطلاع از شرایط از طریق این لینک با ما ارتباط بگیرید.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: