عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و تحلیل convenience

convenience

اسم

US تلفظ صوتی/kənˈviːnjəns/

conveniences

(اسم) راحتی، سهولت (مثال اول) – at somebody’s convenience در وقت یا مکان مناسب – چیزی مثل یک وسیله که مفید است از این نظر که در وقت شما صرفه جویی میشود یا اسباب راحتی کار را برای شما فراهم میکند (مثال سوم)

I enjoy the convenience of living near a post office.

من از راحتی زندگی کردن کنار اداره پست لذت میبرم.

The chalets have all the modern conveniences.

این کلبه ها همه امکانات مدرن را دارند.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) a marriage of convenience ازدواج مصلحتی (مثلا برای دلایل سیاسی) - at your earliest convenience (در نامه ها) در سریع ترین زمان ممکن (as soon as possible)

Please come to my office at your earliest convenience.

لطفاً هر وقت که مناسب دیدید به دفتر من بیایید.

convenience

صفت

(صفت) convenience food غذای آماده (غذایی که یخ زده یا درون بسته یا جعبه تهیه میشود) - convenience store خواروبارفروشی کوچک

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها