koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bench

bench

اسم

US /ˈbɛntʃ/

benches

(اسم) نیمکت – میز کار (مثال دوم) - the bench (در قانون) الف: محل قرار گیری و نشستن قاضی در دادگاه (مثال سوم) ب: خود قاضی یا موقعیت یا رده یک قاضی

a park bench

نیمکت پارک

a carpenter’s bench

میز نجاری

Would the prisoner please approach the bench?

آیا امکان دارد که زندانی به جایگاه قاضی نزدیک شود؟ (که مثلا با قاضی حرف بزند)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) the bench (در ورزش) نیمکت ذخیره ها

He spent the last few weeks of the season on the bench.

او چند هفته آخر فصل را روی نیمکت ذخیره ها گذراند.

The team has a deep bench.

این تیم نیمکت قوی دارد. (بازیکن های ذخیره خوبی دارد)

bench

فعل

benches; benched; benching

(فعل) نیمکت نشین کردن یک بازیکن

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها