عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با click

click

فعل

US /ˈklɪk/

clicks; clicked; clicking

(فعل) دوست شدن، با هم جور شدن – موفق شدن (مثال دوم) – به صورت ناگهانی چیزی در ذهن روشن شدن – کلیک کردن در کامپیوتر

Liz and I clicked, from the first time we met.

لیز و من از اولین بار که ملاقات کردیم با هم جور شدیم.

The show never really clicked.

این برنامه هرگز به طور واقعی موفق نشد.

Suddenly everything clicked and I realized where I'd met him.

ناگهان همی چیز روشن شد و من فهمیدم که کجا او را ملاقات کرده بودم.

click

اسم

clicks

(اسم) کلیک در کامپیوتر – صدای تق

It only took me a couple of clicks to find what I was looking for.

فقط چند کلیک طول کشید تا من آنچه را که دنبال آن بودم را پیدا کنم.

The door closed with a click.

در با یک صدای تق بسته شد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها