معنی broad به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) خیلی عریض یا پهن (دو مثال اول) – شامل انواع مختلفی از افراد یا چیزها (گسترده – مثال سوم) – (در مورد لهجه) متعلق به جایی، واضح، غلیظ (مثال آخر)
He was six feet tall, with broad shoulders.
او 6 فوت قد داشت با شانه های پهن.
The room is four meters long and two meters broad.
این اتاق چهار متر درازی و دو متر پهنا دارد.
The magazine covers a broad range of subjects.
این مجله طیف گسترده ای از موضوعات را پوشش می دهد.
She spoke with a broad American accent.
او با لهجه غلیظ آمریکایی حرف زد. (از لهجه او آمریکایی بودنش مشخص بود)
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) واضح، آشکار - broad-based گسترده - in broad daylight در روشنایی روز (مثال اول) – broadly (قید) الف: به طور گسترده، به طور عمومی ب: (در مورد لبخند) به صورت گشاده
broad
اسم
broads
(اسم) زن (توهین آمیز)