عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با brief

brief

صفت

US /ˈbriːf/

briefer; briefest

(صفت) خلاصه (دو مثال اول) – (در مورد لباس) کوتاه تر از حد معمول (مثال سوم)

a brief visit

یک دیدار مختصر

I'd like to say a brief word about the matter.

من دوست دارم کمی درباره این موضوع حرف بزنم.

a brief skirt

یک دامن کوتاه

brief

اسم

briefs

(اسم) خلاصه، کوتاه (مثال اول) – پرونده قضایی – دستورالعمل و دستور کار کسی – briefs شورت کوتاه و چسبان (مثال دوم) – وکیل (lawyer) - in brief به صورت خلاصه (مثال سوم)

a news brief

خلاصه خبرها

cotton briefs

شورت کتانی

In brief, the meeting was a disaster.

خلاصه، این جلسه یک فاجعه بود.

brief

فعل

briefs; briefed; briefing

(فعل) اطلاعات یا دستورالعمل به کسی دادن

She had already been briefed about/on that job.

او تازه درباره آن کار توجیه شده بود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها