عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bomb

bomb

اسم

US /ˈbɑːm/

bombs

(اسم) بمب (مثال اول) - the bomb الف: بمب هسته ای (مثال دوم) ب: چیزی که خیلی خوب است مثل یک آلبوم موسیقی خیلی خوب - a bomb شکست مطلق (مثال سوم)

Was there any warning before the bomb blew up?

اصلا هشداری قبل از انفجار آن بمب وجود داشت؟

countries that have the bomb

کشورهایی که بمب هسته ای دارند

The last match was a bomb.

بازی آخر آن ها یک شکست مفتضحانه بود.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) bomb site محل انفجار بمب - bomb threat تهدید به بمب گذاری - bomb squad چک و خنثی – پاس بلند در فوتبال آمریکایی – شوت بلند در بسکتبال (مثال اول) – یک طی مسیر طولانی در بیس بال (مثال دوم) - drop a bomb یا drop the bomb گفتن چیزی یا انجام کاری که شوکه کننده یا غیر منتظره است

a three-point bomb

یک پرتاب سه امتیازی

hit a three-run bomb

ضربه ای که در توپ را از زمین خارج کرده و زننده امتیاز کامل را با طی تمام بیس ها بدست می آورد

bomb

فعل

bombs; bombed; bombing

(فعل) بمب ریختن روی محلی، بمباران کردن (مثال اول) – کاملا شکست خوردن (مثال دوم) – رد شدن در یک آزمون – به سرعت عبور کردن یا جابجا شدن (مثال سوم)

The city was heavily bombed during the WWI.

شهر در طول جنگ جهانی اول به شدت بمباران شد.

His last movie really bombed.

آخرین فیلم او خیلی ناموفق بود.

A car was bombing down the street.

یک خودرو داشت به سرعت به سمت پایین خیابان حرکت میکرد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) توپ را محکم زدن - be bombed out تخریب شدن خانه یا ساختمانی با بمب – bombing (اسم) بمباران کردن (مثال اول)

repeated bombings

بمباران های مکرر

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها