برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با argue
ترجمه و جمله با argue
(فعل) بحث کردن به منظور به کرسی نشاندن عقیده خود (مثال اول) – گفتن یا دلیل آوردن درباره اینکه مطلبی درست است یا کاری باید انجام شود و غیره (مثال دوم و سوم و چهارم) - argue somebody into/out of doing something قانع کردن کسی برای انجام دادن یا انجام ندادن کاری (مثال آخر)
I know it is a stupid thing to argue about.
میدانم که این مسئله چیز احمقانه ای برای بحث کردن است.
They argued for the right to strike.
آن ها برای حق برپایی تحسن دلیل آوردند.
He argued that more immigrants should be admitted to the country.
او گفت (دلیل آورد) که باید مهاجران بیشتری به کشور پذیرش شوند.
The result argues for a new approach.
این نتیجه لزوم اتخاذ رویکرد تازه ای را نشان میدهد.
Sara argued me into buying a new car.
سارا من را برای خریدن یک خودروی جدید قانع کرد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) argue the toss به بحث کردن درباره چیزی که قطعی شده و تغییر نمیکند ادامه دادن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: