معنی adopt به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) بچه کسی را به فرزندخواندگی گرفتن (مثال اول) – استفاده کردن یا بکار گرفتن یک طرح یا یک رویکرد و غیره جدید یا متفاوت (مثال دوم) – انتخاب کردن یا استفاده از نامی که نام اصلی شما نیست (مثال سوم) – کشوری را که کشور مادری نیست را برای ادامه زندگی برگزیدن
Sara was adopted when she was three.
سارا وقتی سه سال داشت به فرزندخواندگی گرفته شد.
We will have to adopt a more scientific approach in the future.
ما مجبور خواهیم بود در آینده یک رویکرد علمی تری را بکار بگیریم.
Jim became a Muslim and adopted the name Hassan.
جیم مسلمان شد و نام حسن را برای خود برگزید.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) قبول کردن یا تایید کردن چیزی مانند یک طرح به صورت رسمی و قانونی (مثال اول) – کسی را رسما به عنوان کاندید انتخاب کردن (در بریتیش) – adopted (صفت) الف: (در مورد بچه) به فرزندخواندگی پذیرفته شده (مثال دوم) ب: adopted country کشوری که کسی در آن به دنیا نیامده ولی انتخاب کرده که در آن زندگی کند 3 : adopted name اسمی که اسم ابتدایی کسی نیست ولی تصمیم گرفته که این اسم را بعدا انتخاب کند