koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

آخر هفته های شگفت انگیز کوبدار - تخفیف برای همه آموزش ها
آخر هفته های شگفت انگیز کوبدار - تخفیف برای همه آموزش ها
جستجو در سایت
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

معرفی کتاب جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی

جای خالی سلوچ

تحمل غم تنهایی

زخمی اگر بر قلب بنشیند، نه می توانی زخم را از قلبت وابکنی و نه می توانی قلبت را دور بیندازی. زخم تکه ای از قلب توست. زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست. زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی. قلبت را چگونه دور می اندازی؟ زخم و قلبت یکی هستند.

جای خالی سلوچ اثر نویسنده ی شهیر 78 ساله ی ایرانی، محمود دولت آبادی است. تاکنون بسیاری از آثار او در ایران و سایر نقاط جهان به چاپ رسیده است. رمان بلند «کلیدر» را می‌توان مشهورترین اثر دولت آبادی دانست. آثار دولت آبادی به زبان‌های زیادی از جمله: انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، چینی، کردی و آلمانی ترجمه شده‌اند. وی چندین نمایش ‌نامه و فیلم‌ نامه را نیز به رشته ی تحریر درآورده است.

حس و حال اکثر آثار او در مناطق شرقی ایران و بخصوص در منطقه‌ی خراسان رخ می‌دهد. دولت آبادی در سال ۲۰۱۳ برگزیده جایزه ادبی «یان میخالسکی» سوئیس شد و در سال ۲۰۱۴ جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه توسط سفیر دولت فرانسه در تهران و در سفارت فرانسه به محمود دولت آبادی اهدا شد.

در این کتاب دولت آبادی داستان زندگی مرگان زن سلوچ را روایت میکند که پس از رفتن سلوچ مبارزه و کشمکشی فوق العاده دشوار توآم با فقر شدید مالی را برای بقا و ادامه حیات خانواده اش آغاز می‌کند و تلاش میکند خانواده را در تندباد سرد زندگی مدیریت کند. سلوچ سه فرزند به نام‌های عباس، آبراو و هاجر دارد؛ عباس از بقیه بچه‌ها بزرگتر است و پس از او آبراو و درنهایت دختر آن‌ها هاجر، از همه کوچکتر است.

کتاب داستان فقر است. فقر و تنهایی. خشکسالی و بی حاصلی. بدبختی و سیاه بختی. داستان در زمان انقلاب سفید و تقسیم اراضی اتفاق می‌افتد. دولت آبادی این کتاب را در سال 1357 در طی کمتر از سه ماه پس از آزادی اش از زندان نگاشته و می توان حدس زد داستان و شخصیت های آن را در مدتی که در زندان حضور داشته پرورانده است.

به شخصه خیلی این کتاب را دوست دارم. یادم هست وقتی در سال 92 برای روز دانشجو این کتاب را از مادرم هدیه گرفتم بی وقفه شروع به خواندش کردم. قصه کشش خوبی دارد و شیوه ی داستان گویی دولت آبادی باعث میشود خود را درون قصه و نظاره گر اتفاقات ببینید. در حال حاضر کتاب توسط نشر چشمه در دو قطع رقعی و جیبی منتشر میشود.

توصیه میکنم اگر اهل مطالعه ی داستان های بلند هستید حتماً این کتاب را در لیست خود قرار دهید.

برای پاسخ گفتن به نظرات ارائه شده، بعد از انتخاب گزینه پاسخ، نظر خود را در فرم پایین ثبت نمایید.

:حاصل عبارت (10 * 6) را در فیلد پایین وارد کنید


برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها